«گاهی دلـم برای خودم تنگ می شود»
اشکم میان غصــه و غـم سنگ می شود
آشفتگـــی وضــع من و روزگــار من
گاهی چنین بود که خودم منگ می شود
اصلا عجیب نیست میان جهــان وخلــق
گاهی برای حـرف قشنــگ جنگ می شود
وقتی برای درد دلـــی شک نشانه شد
تا پای مرگ پای تـو هم لنگ می شود
وقتـی صدای گریــه مـن ونگ می شود
دل مردگـــی برای مـن آهنگ می شود
شاید برای رد شــدن از ارتفاع پست
صدها دلـــی برای یکـی رنگ می شود
شاید ســـوال خنده به لب آورد ولی
اصلا دلـت برای دلــم تنگ می شود ؟
از غصــه ی نـدیدن خال لبت "مسیح"
هــر دم دلش برای تو دلتنگ می شود
( یازدهم مهر ماه 1394)
این شعر از نوشته های اول بنده است که مصرع اول این شعر تضمینی از شعر استاد بزرگوار و ارجمند محمد علی بهمنی است که امیدوارم دوستان گرامی و اهالی فن که دستی بر آتش دارند در ویرایش واصلاح اون بنده رو یاری کنند